«مهسا امینی»؛ اسم رمز فضاسازی علیه ایران
به گزارش «راهبرد معاصر»؛ مرگ مهسا امینی و فضاسازی رسانه های بیگانه روی این موضوع در هفته گذشته موجی از رفتارهای متناقض، ضد منافع و امنیت ملی را در کشور ایجاد کرده است که با بازیگری برخی سلبریتی ها و واکنش نشان دادن آنها، این موضوع در میان رسانه ها و داخل کشور به سوژه نخست تبدیل شد. ماجرای مهسا امینی از آنجا آغاز می شود که وی همراه خانواده خود به تهران سفر می کند.
وی سه شنبه 22 شهریور همراه سه خانم و دو آقا در پارک طالقانی تهران در حال قدم زدن بود که با گشت ارشاد مواجه می شوند. نوع پوشش وی برخلاف همراهان بسیار نامناسب بود و با تذکر قابل رفع نبود؛ به همین دلیل به وسیله مأموران پلیس امنیت اخلاقی تهران بزرگ همراه تعدادی از افراد برای توجیه و اخذ تعهد به یکی از مقرهای پلیس هدایت می شوند. وی ناگهان در جمع سایر مراجعه کنندگان در سالن اجتماعات بیهوش و بلافاصله با همکاری پلیس و اورژانس به نزدیک ترین بیمارستان منتقل می‌شود.
خبر فوت مهسا امینی ابتدا به وسیله برخی کاربران جعلی در شبکه های اجتماعی منتشر، به وسیله برخی رسانه ها به موضوع نخست فضای مجازی و به وسیله «ایران اینترنشنال» به کانون هجمه علیه ایران تبدیل می شود. این شبکه معاند با دعوت از کارشناسان و انتشار خبرهای مغرضانه و جهت دار در کنار شایعه پراکنی با محوریت برخی افراد و رسانه ها، موضوع را امنیتی می کند و با فراخوان های مختلف از مردم می خواهد به خیابان ها بیایند و علیه نیروی انتظامی و نظام شعار دهند.
توطئه و افراد مرتبط با آن در ماجرای مهسا امینی با گروه های تجزیه طلب ترکیب شدند، اقدامات خود را برای تحریک افکار عمومی و ایجاد آشوب و نافرمانی مدنی هماهنگ کردند و با هشتگ های مختلفی مترصد تهییج افکار عمومی بودند
آلترناتیو این رسانه ها نیز شایعه «ضرب و شتم مهسا امینی» و این در حالی است که طبق آخرین نتیجه پزشکی و بر مبنای گزارش اولیه ای که بیمارستان کسری منتشر کرد، هیچ علائمی از ضرب و شتم در این دختر وجود نداشت. حتی طبق بخشی از مستندات منتشر شده در رسانه ها، وی از پنج سالگی دچار تومور مغزی بود و تا مدت ها پیش از بیماری دیابت رنج می برد.
پروژه ققنوس؛ آلترناتیو براندازی نرم در ایران
در سال 1397 توطئه ای به وسیله ربع پهلوی با نام «پروژه ققنوس» راه اندازی شد که هدف آن بررسی مشکلات ایران در عرصه‌های مختلف و ارائه راهکارهای علمی و عملی برای «بازسازی ایران» با بهره‌گیری از دانش و کارشناسان و متخصصان ایرانی در دوران پس از فروپاشی نظام جمهوری اسلامی ایران عنوان شده بود. این پروژه ورای ادعای مطرح شده است و اهداف دیگری را دنبال می کند که به آنها پرداخته می شود.
- گردآوردن تمام مخالفان جمهوری اسلامی ایران زیر نظر ربع پهلوی: باتوجه به پراکندگی مخالفان و نداشتن موضع واحد و ایجاد مرکزیت واحد این اتفاق افتاد
- جذب نخبگان ایرانی و تأسیس نهادهای غیرانتفاعی برای تأثیرگذاری بر جامعه ایرانی
- جذب منابع مالی جدید از سازمان های وابسته به آمریکا و رژیم صهیونیستی
- ایجاد فضای روانی در جامعه ایران و تأثیرگذاری بر افکار عمومی
- تحریک مردم و ایجاد گسست های اجتماعی و قومیتی
طبق این پنج گزاره، توطئه با محوریت ربع پهلوی کلید خورد، اما از همان ابتدا به دلیل تناقضات ساختاری و ایدئولوژیک با شکست مواجه شد. در مقاطع بعدی برخی افراد همچون مسیح علی نژاد با موج سواری و نزدیک شدن به این افراد، بر موضوعات خاصی تمرکز کردند. یکی از موضوعاتی که علی نژاد در راستای پروژه ققنوس بر روی آن تمرکز ویژه کرد، تأثیرگذاری بر افکارعمومی و به ویژه زنان با زمینه «حجاب اجباری و اختیاری» بود. بر همین مبنا مواردی همچون «چهارشنبه های سفید»، درگیری با مأموران نیروی انتظامی به وسیله افراد بدحجاب، فیلم گرفتن از درگیری با مأموران پلیس و افراد باحجاب و ارسال آن به مسیح علی نژاد انجام شد.
آنها با این اقدامات به دنبال به حاشیه بردن اقدامات پلیس بودند. این توطئه و افراد مرتبط با آن در ماجرای مهسا امینی با گروه های تجزیه طلب همچون کومله ترکیب شدند، اقدامات خود را برای تحریک افکار عمومی و ایجاد آشوب و نافرمانی مدنی هماهنگ کردند و با هشتگ های مختلفی همچون #مهسا_امینی_را_کشتند» مترصد تهییج افکار عمومی و مردم کردستان بودند.
بزرگ نمایی با اهداف و مقاصد خاص
مهسا امینی به عنوان رمز پروژه ای درنظر گرفته شد که تمام توان مخالفان جمهوری اسلامی ایران پای کار آن آمد. این بزرگ نمایی و فضاسازی رسانه ای با چند هدف انجام شد:
به حاشیه بردن اربعین: پروزه مهسا امینی دقیقاً همزمان با اربعین انجام شد و توان رسانه ای رسانه های فارسی زبان بیگانه و برخی رسانه های داخلی بر روی این موضوع قرار گرفت؛ به گونه ای که در مدت چند روز این موضوع به ترند نخست رسانه ای و موضوع نخست کشور تبدیل شد و موضوع اربعین تا حدود زیادی به حاشیه رفت.
ایجاد فضای رعب و وحشت از پلیس: در چند سال گذشته عملیات روانی و رسانه ای گسترده ای برای زیر سؤال بردن پلیس و القای چهره ای خشن از آن با عناوین مختلف انجام شده است. در موضوع اخیر بیشترین هجمه ها علیه پلیس و گشت ارشاد انجام و این گونه القا شد پلیس بیش از آنکه ضامن امنیت باشد، امنیت زداست. این فضاسازی در حالی است که از ابتدای سال جاری تاکنون 41 نفر از مأموران فراجا در عملیات های حفظ امنیت داخلی به شهادت رسیده اند.
به حاشیه بردن عضویت ایران در سازمان همکاری شانگهای: خبری که در رسانه ها چندان به آن پرداخته نشد و این درحالی است که عضویت ایران در این سازمان فرا منطقه ای به منزله شکستن یکی از حلقه های تحریم علیه کشور است.
ایجاد نافرمانی مدنی: سلطنت طلبان و معاندان جمهوری اسلامی ایران به دنبال آن بودند با موج جدیدی از احساسات با عناوینی همچون مظلومیت کُردها و کشتن دختران ایرانی شرایط را برای ایجاد اغتشاش و آشوب در کشور فراهم کنند؛ موضوعی که با سناریویی از پیش طراحی شده ابتدا از سقز، سپس به کردستان و در انتها در شهرهای دیگر و به ویژه در تهران باید انجام می شد، اما فراخوان های آنها با اقبال مواجه نشد.
ارزیابی نهایی
عملیات رسانه ای انجام شده در این قضیه برحسب سناریویی از قبل تعیین شده بوده که با اهداف خاصی انجام شده است؛ زیرا همین رسانه ها در مرگ «شلیر رسولی» شیرزن کُرد که برای رهایی از دام فردی شیطان صفت خود را از پنجره منزل همسایه اش به بیرون پرتاب و فوت کرد، سکوت کامل خبری را در پیش گرفتند. همچنین این رسانه ها و رسانه ای زرد داخلی در ماجرای میترا استاد که به وسیله شهردار اصلاح طلب تهران به قتل رسید، موضعی اتخاذ نکردند.
سلطنت طلبان و معاندان جمهوری اسلامی ایران به دنبال آن بودند با موج جدیدی از احساسات با عناوینی همچون مظلومیت کُردها و کشتن دختران ایرانی شرایط را برای ایجاد اغتشاش و آشوب در کشور فراهم کنند
این تناقض ها و سلیقه ای برخورد کردن با موضوعات نشان می دهد دشمن برنامه های مختلفی با سوژه های گوناگون از «دختر آبی» گرفته تا مهسا امینی را برای تحریک افکار عمومی در نظر گرفته است. شبیه همین اتفاقات و با برخوردهای خشن تر به وسیله پلیس آمریکا به بهانه های مختلف انجام می شود، اما در هیچ رسانه ای به این حجم و با اقدامات تخریبی پرداخته نمی شود.